خبرنامه
صفحه اصلی
کتاب شقایقهای تشنه
عمق راز


دوباره با صدای تو، به عمق راز میروم
به منتهای عاشقی به صد نیاز میروم
نگاه مهربان تو، مرا به خلسه میبرد
زهیبت شکوه تو، چه سرفراز میروم
تو ای همه امید من، چگونه خنده میکنی
که محفل شبانه را بدون ساز میروم
من آن شقایقم که با خیال روی ناز تو
میان دشت خاطره به روی باز میروم
دمیده روح زندگی به آسمان دیدهام
زگرمی وجود تو پی گذار میروم
صدا بزن مرا ببر به عمق بیکرانهها
دوباره با صدای تو به عمق راز میروم